[فعل]

einfließen

/ˈaɪnflˌiːsən/
فعل بی قاعده ضعیف فعل ناگذر
[گذشته: floss ein] [گذشته: floss ein] [گذشته کامل: eingeflossen] [فعل کمکی: sein ]

1 وارد شدن ریختن، جاری شدن

  • 1.Das Regenwasser konnte einfließen und Schaden verursachen
    1. آب باران می‌توانست جاری شود و خساراتی به بار آورد.
  • 2.schädliche Abwässer sind in den Hafen eingeflossen.
    2. فاضلاب زیان‌آور به داخل بندر ریخته ‌شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان