[قید]

überhaupt

/yːbɐˈhaʊ̯pt/
غیرقابل مقایسه

1 اصلا در کل، ابدا

مترادف و متضاد ganz und gar nicht
  • 1.Die Suppe schmeckt mir überhaupt nicht.
    1. این سوپ از نظر من اصلا هیچ مزه‌ای ندارد.
  • 2.Du willst mit meinem Auto fahren? Hast du überhaupt einen Führerschein?
    2. تو می‌خواهی با ماشین من رانندگی کنی؟ تو اصلا گواهینامه داری؟
  • 3.Er hat wieder mal überhaupt nichts verstanden.
    3. او باز هم اصلا هیچ چیز نفهمید.
  • 4.Tut mir leid. Ich habe überhaupt keine Zeit.
    4. ببخشید من اصلا وقت ندارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان