[فعل]

erwidern

/ɛɐ̯ˈviːdɐn/
فعل گذرا
[گذشته: erwiderte] [گذشته: erwiderte] [گذشته کامل: erwidert] [فعل کمکی: haben ]

1 پاسخ دادن جواب دادن

مترادف و متضاد beantworten reagieren
  • 1.Auf meine Frage hat sie nichts erwidert.
    1. او به سوال من هیچ‌ پاسخی نداد.
  • 2.Ich wusste nicht, was ich ihm auf seinen Vorwurf erwidern sollte.
    2. من نمی‌دانستم که چه جوابی به سرزنش او باید می‌دادم [چه واکنشی نشان می‌دادم].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان