[صفت]

individuell

/ɪndividu̯ˈʔɛl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: individueller] [حالت عالی: individuellsten]

1 جداگانه به طور جداگانه، منحصرا

  • 1.Die Lehrerin versucht, jedes Kind individuell zu fördern.
    1. معلم تلاش می کند هر بچه را به صورت جداگانه تشویق کند.
  • 2.Jeder Antrag wird individuell geprüft.
    2. هر درخواستی جداگانه بررسی می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان