[صفت]

vorstellbar

/ˈfoːɐ̯ˌʃtɛlbaːɐ̯/
غیرقابل مقایسه

1 قابل تصور ممکن

  • 1.Die Umsetzung Ihres Vorschlags ist vorstellbar.
    1. اجرای پیشنهاد شما قابل تصور است.
  • 2.Unser tägliches Leben ist ohne elektrische Kleinmotoren kaum vorstellbar.
    2. زندگی روزانه ما بدون موتورهای کوچک الکتریکی به‌سختی قابل تصور است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان